شهر من نراقmoradi naraghi

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ
شهر من نراقmoradi naraghi

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ

امر به معروف و نهی از منکر یک شهردار آمریکایی

دهه اول محرم دهه امر به معروف ونهی از منکر است . عاشورا و کربلا تجلی کامل احیاء این فریضه الهی توسط امام  زمان( سید الشهدا ) است . نتیجه پنجاه سال تعطیلی این فریضه الهی در جامعه اسلامی  این شد که عده ای به نام دین و دیانت امام معصوم و فرزندان پاکش  را در کربلا با آن قساوت قلب ذبح کردند وخاندان پاکش را به اسارت بردند .


حادثه ای که به تعبیر زیارت عاشورا مصیبتی بالاتر از آن برای اهل زمین و آسمان ها از ابتدای خلقت انسان نیامده و تا انتها هم نخواهد آمد.

معمولا در این ایام بازار جلسات احیاء امر به معروف و نهی از منکر  در ادارات و سازمان ها  گرم می شود  . همایش می گذارند ودر لزوم انجام آن تاکید می کنند . سهم ما هم از این جلسات می شود نوشتن چند تا حدیث یا مطلب بر روی پلاکارد یا بنری و نصب آن  در سطح شهر . بعد هم خدا را شکر می کنیم که الحمد لله به وظیفه شرعی و قانونی خود عمل کردیم !!!

 هفته گذشته در همایشی با همین موضوع دعوت داشتم.قبل از ورود به سالن همایش سری به روابط عمومی آن اداره زدم که اتاقش در کنار سالن همایش بود . چند کارتن کتاب که نتیجه جابجایی بود درآن  اتاق وجود داشت که منتظر چیدن در قفسه ها بودند .  با توجه به اینکه طبق معمول جلسات با نیم ساعت تاخیر شروع می شود برای اینکه بتوانم از وقت  استفاده کنم  به صورت کاملا اتفاقی یکی از کتاب ها را که رو بود برداشتم .

اسم کتاب ده گفتار شهید مرتضی مطهری (ره) بود .   به سرفصل ها نگاه کردم . یکی از آنها امر به معروف و نهی از منکر بود . سخنرانی استاد در تاریخ 2/10/1339در انجمن ماهنامه دینی ایراد شده بود که بعد ها به شکل کتاب ده گفتار در قالب یک مجموعه منتشر گردید .

جلسه طبق معمولا با 30 دقیقه تاخیر شروع شد . من در این مدت 30 دقیقه 15 صفحه از کتاب را مطالعه کردم . این بخش از کتاب تقریبا 30 صفحه بود . در طول سخنرانی افراد مختلف سعی می کردم که مطالعه کتاب را به احترام سخنران قطع کنم ولی وقتی  مطالب کتاب را که کاملا با موضوع همایش هماهنگ  بود  با مطالب ارائه شده که بعضا هیچ ربطی به همایش نداشت مقایسه می کردم تحریک می شدم که به مطالعه خود ادامه دهم . همایش که تمام شد مطالعه این 30 صفحه هم تمام شد . بعد از همایش غصه سراسر وجودم را گرفت . اگر بگویم سردرد گرفتم باور کنید . استاد شهید مرتضی مطهری در دهه 30 که نظام حاکم کاملا غیر دینی بود چنین بحث عمیق ، دقیق و کارشناسی را پیرامون مسئله امر به معروف و نهی از منکر مطرح می کند و من بچه مسلمان  حتی یک بار این کتاب را مطالعه نکرده بودم .یادم هست سال اول تحصیل در دانشگاه نمایشگاه کتابی  بر پا شده بود و من در آن نمایشگاه یک دوره کامل آثار استاد شهید  مطهری را به قیمت 50 هزار تومان خریدم وفقط کتابخانه خود را با آنها تزئین کردم .

یک بخش ازمبحث امر به معروف و نهی از منکر  کتاب چون دقیقا مرتبط با کارم بود خیلی خیلی نظرم را جلب کرد  .

متن کامل این بخش را در ادامه مطلب مطالعه کنید تا متوجه شوید به تعبیر شهید مطهری  شهرداریکی از شهرهای ایالت فلادلفیا چه راه منطقی و عملی  را برای اجرایی کردن  امر به معروف و نهی از منکر جامعه زنان  درگیر به پدیده  قمار انتخاب کرده است .

دو آسیب جامعه زنان کشورمان  را از نظر استاد در دو پاراگراف زیر مطالعه کنید .

((از قدیم در میان ما معروف است که زنها زیاد غیبت می‏کنند . الان هم‏ زنهای قدیمی و محجبه در عین اینکه اهل نماز و روزه و مسجد و عبادت هستند زیاد غیبت می‏کنند . چرا ؟ زیرا محیط خانوادگی قدیمی ما با آن سبکی که‏ بود طوری است که زن و بیچاره اگر غیبت نکند حرف دیگر و کار دیگر ندارد . اهل علم و معرفت و کتاب که نیست . اهل هنر و کاردستی و صنعت که‏ نیست . در حال فراغت از زحمات خانه سرگرمی دیگری ندارد جز اینکه دور هم جمع شوند و غیبت کنند . روح بالاخره غذا می‏خواهد . وقتی غذای صحیح‏ نرسید ، از گوشت مرده تغذیه می‏کند . « ا یحب احدکم ان یأکل لحم اخیه‏ میتا »))

 

((همچنین امروز در محیط زنهای متجدد و فرنگی ماب ما بیماری دیگری وجود دارد و آن بیماری هوسبازی و ولو بودن در حاشیه خیابانها و پیروی مفرط از مد پرستی و اسراف و تجمل است ، بطوری که در اخبار روزنامه‏ها می‏خوانیم‏ که اروپائیان اعتراف دارند که در این امور زنهای ایرانی در جهان درجه‏ اول‏اند . این را هم می‏خواهیم با زبان و موعظه و یا ملامت و طعنه علاج کنیم‏ و البته با این وسائل چاره‏پذیر نیست . اگر روزی توفیق پیدا کنیم که عملا در فکر چاره‏جوئی بیفتیم و منطق را در امر به معروف و نهی از منکر دخالت‏ دهیم همه این مشکلات به خوبی و آسانی حل می‏شود ))

در حال حاضر تکلیف سازمانی  ما  نصب  چند بنر با موضوع امر به معروف و نهی از منکر است که اگر انجام دهیم  خوب و اگر انجام ندهیم دچاراشکال  هستیم . نگاهی که مغز متفکر جهان اسلام آن را 50 سال پیش نقد کرده است .  

اما  اگر بخواهیم  در راه های عملی گام برداریم  باید  منتظرهزاران  وصله ناجور از طرف ....... باشیم  

 که برای مثال

چرا باید دختران نراق در ایام عید  به عنوان راهنمای گردشگری  شهر فعال باشند ؟

جشنواره ساخت جوزقند به چه دردی می خورد ؟

احیاء صنایع دستی و کارگاه های تولید قالی ، گلیم و قدک چه دردی را دوا می کند ؟

 نمایشگاه عبرت های عشورایی به چه دردی می خورد ؟

و.......................

به همه دوستان توصیه می کنم حتما ادامه مطلب را مطالعه کنند تا دچارسوءتفاهم نگردند .

 

منطق یا تعبد

مطلب دیگر که آن خیلی مهم است اینست که ما در اجراء امر به معروف و نهی از منکر ، منطق را دخالت نمی‏دهیم ، در صورتی که هر کاری منطقی‏ مخصوص به خود دارد که کلید آن کار است
عرض کردم چیزی را که ما خوب شناخته‏ایم و بیش از اندازه برایش اثر قائل شدیم زبان بود نه عمل ، در عمل هم توجه به عمل فردی بود نه اجتماعی‏

اکنون می‏گویم چیزی که بیش از هر چیز دیگر مورد غفلت است دخالت منطق‏ است در این کار . مقصود اینست که در کار معروف و منکر باید تدابیر عملی اندیشید و باید دید چه طرز عملی مردم را نسبت به فلان کار نیک‏ تشویق می‏کند و مردم را از فلان عمل زشت باز می‏دارد

چندی پیش در یکی از روزنامه‏های عصر مقاله‏ای خواندم تحت عنوان " خروارها پند و نصیحت " . در آن مقاله بعد از آنکه نوشته بود که در کشور ما خروارها پند و نصیحت به صورتهای مختلف ولی بی‏اثر است این مثل را ذکر کرده بود : " یک جو درمان بهتر از صد خروار نسخه است " . بعد نوشته بود : " چندین سال پیش در یکی از شهرهای کوچک واقع در ایالت‏ فیلادلفیا ( امریکا ) زنها مبتلا به قمار بازی شده بودند . ابتدا کشیشها و روزنامه نویسها و خطباء و فصحاء تا می‏توانستند راجع به بدی قمار خصوصا برای زنها گفتند و نوشتند ، ولی مثل همین حرفهای خودمانی مانند گردو روی‏ گنبد سر خورد و پائین افتاد و به جائی نرسید ، تا آنکه شهردار محل به فکر افتاد یکی دو تا باشگاه و نمایشگاه هنری زنانه دایر کند و سرگرمیهای مناسب در آنجا فراهم نماید ، از قبیل نمایش بچه‏های چاق‏ و تندرست و جایزه دادن به مادران کاردان ، و از قبیل کارهای دستی و غیره‏ ، که هر کدام برنامه و ترتیبات خاصی داشت و مردم را سر ذوق می‏آورد .

دو سه سالی از این جریان گذشت که زنهای آن شهر به کلی قمار را فراموش‏ کردند "
این را می‏گویند چاره عملی و تدبیر عملی . این ، معنای دخالت دادن منطق‏ و تدبیر است در مبارزه با منکرات . اگر آنها می‏خواستند به موعظه‏ها و خطابه‏های کشیشان و مقاله‏ها و روزنامه‏ها قناعت کنند می‏بایست برای همیشه‏ بنشینند و مثل ما بگویند : گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من آنچه البته به جائی نرسد فریاد است از قدیم در میان ما معروف است که زنها زیاد غیبت می‏کنند . الان هم‏ زنهای قدیمی و محجبه در عین اینکه اهل نماز و روزه و مسجد و عبادت هستند زیاد غیبت می‏کنند . چرا ؟ زیرا محیط خانوادگی قدیمی ما با آن سبکی که‏ بود طوری است که زن و بیچاره اگر غیبت نکند حرف دیگر و کار دیگر ندارد . اهل علم و معرفت و کتاب که نیست . اهل هنر و کاردستی و صنعت که‏ نیست . در حال فراغت از زحمات خانه سرگرمی دیگری ندارد جز اینکه دور هم جمع شوند و غیبت کنند . روح بالاخره غذا می‏خواهد . وقتی غذای صحیح‏ نرسید ، از گوشت مرده تغذیه می‏کند . « ا یحب احدکم ان یأکل لحم اخیه‏ میتا »

پاورقی : 1 - سوره حجرات ، آیه . 12

در حدیث راجع به غیبت وارد شده که « الغیبة ادام کلاب النار » ( 1 ) غیبت ، خورش سگهای جهنم است‏ . ما تاکنون هر چه خواسته‏ایم جلو این عمل را بگیریم از راه موعظه و زبان‏ بوده ، در فکر چاره عملی و تدبیر منطقی نبوده‏ایم ، قهرا بلا اثر مانده ، بعد بجای آنکه خودمان و طرز عمل خودمان را متهم نمائیم زنهای بیچاره را متهم کرده‏ایم که جنس آنها چنین و چنان است

همچنین امروز در محیط زنهای متجدد و فرنگی ماب ما بیماری دیگری وجود دارد و آن بیماری هوسبازی و ولو بودن در حاشیه خیابانها و پیروی مفرط از مد پرستی و اسراف و تجمل است ، بطوری که در اخبار روزنامه‏ها می‏خوانیم‏ که اروپائیان اعتراف دارند که در این امور زنهای ایرانی در جهان درجه‏ اول‏اند . این را هم می‏خواهیم با زبان و موعظه و یا ملامت و طعنه علاج کنیم‏ و البته با این وسائل چاره‏پذیر نیست . اگر روزی توفیق پیدا کنیم که عملا در فکر چاره‏جوئی بیفتیم و منطق را در امر به معروف و نهی از منکر دخالت‏ دهیم همه این مشکلات به خوبی و آسانی حل می‏شود

اگر می‏خواهید بدانید که در متن دستورات اسلامی به دخالت دادن منطق در امر به معروف و نهی از منکر توجه شده ، به این نکته توجه کنید : فقهاء عموما به استناد اخبار و احادیث گفته‏اند که یکی از شرائط امر به معروف‏ و نهی از منکر احتمال تأثیر است

احتمال اثر یعنی احتمال نتیجه دادن . هر حکمی مصلحتی دارد : نماز مصلحتی دارد ، روزه مصلحتی دارد ، وضو مصلحتی ، امر به معروف و نهی از منکر هم مصلحتی دارد .

 

مصلحت این کار اینست که طرف به سخن یا عمل ما ترتیب اثر بدهد . پس معنای احتمال تأثیر اینست که احتمال بدهی‏ مصلحت تشریع این حکم بر سخن یا عمل تو مترتب بشود

حال از شما سؤال می‏کنم که چرا در مورد نماز نگفته‏اند اگر احتمال می‏دهی‏ این نماز در تو اثر داشته باشد و آن مصلحتی که در نماز هست مترتب می‏شود بخوان ، و اگر احتمال نمی‏دهی نخوان ؟ و همچنین درباره وضو و روزه و حج و غیره برای این که آنها تعبدی محض می‏باشند . ما نمی‏توانیم عقل خودمان را در کیفیت آنها و در این که باید بکنیم یا نباید بکنیم و چه جور بکنیم‏ دخالت بدهیم . ولی امر به معروف و نهی از منکر از کارهائی است که‏ ساختمان و کیفیت ترتیب آن و اینکه در کجا مفید است و به چه شکل مفید است و مؤثر است و بهتر ثمر می‏دهد و بار می‏دهد و نتیجه می‏دهد ، همه را شارع در اختیار عقل ما و فکر ما و منطق ما گذاشته است . عرض کردم صاحب‏ جواهر هم می‏گوید : در همه موارد ، یگانه چیزی را که باید در نظر گرفت‏ اینست که به چه نحو و به چه شکل و با چه کیفیت و چه وسیله ، به هدف و مقصود نزدیک می‏شویم

اگر این مطلب را خوب بفهمیم طرز فکر ما در فهم اخبار و احادیث امر به معروف و نهی از منکر عوض می‏شود و بسیاری از تعارضهائی که خیال‏ می‏کنیم بین ادله این اصل در بعضی خصوصیات وجود دارد مرتفع می‏شود . فعلا نمی‏توانیم بیش از این در اطراف این مطلب صحبت بکنم زیرا وقت گذشته‏ است.

خلاصه اینکه اگر ما راستی می‏خواهیم این اصل فراموش شده را زنده کنیم‏ باید مکتبی و روشی به وجود آوریم عملی ( نه زبانی فقط ) و در عین‏ حال اجتماعی ( نه انفرادی ) و در عین حال منطقی و مبتنی بر اصول علمی علم‏ النفسی و اجتماعی .

در این وقت است که صد در صد امید موفقیت هست این نکته را هم بگویم در خاتمه عرایضم : غالبا وقتی که اسم امر به‏ معروف و نهی از منکر برده می‏شود گفته می‏شود : ای آقا ! مگر می‏گذارند ؟ ! مگر می‏شود امر به معروف و نهی از منکر کرد ؟ ! موانع زیادی هست من بر عکس معتقدم که یگانه چیزی که در هیچ زمانی ممکن نیست به طور کلی جلو آن را گرفت و هیچ قدرتی نمی‏تواند به کلی از او جلوگیری کند همین‏ امر به معروف و نهی از منکر است . البته اگر مقصود از امر به معروف و نهی از منکر تنها گفتن و جنجال کردن و بعد هم اعمال زور و فشار باشد ممکن‏ است موانعی پیش بیاید ، ولی عرض کردم اساس امر به معروف و نهی از منکر نیکوکاری است . مگر ممکن است کسی بخواهد از خود گذشتگی کند و خود را در خدمت خلق خدا قرار دهد ، بخواهد خودش خوب باشد و به مردم خوبی‏ کند و آنگاه قدرتی بتواند جلو خوبی خود او یا خوبی کردن او را بگیرد ؟ ! مگر می‏شود به مردم گفت خوب نباشید و به مردم خوبی نکنید ؟ ! به هر حال اینست اصل مقدس امر به معروف و نهی از منکر ، و آن بود و هست طرز مواجهه ما با این اصل مقدس که کار به اینجا کشیده که نه تنها در جامعه ما متروک شده ، در افکار ما نیز مسخ شده و تغییر شکل داده است‏ .

راستی هیچ تاکنون در اطراف این مسئله فکر کرده‏اید که چرا ما در تاریخ اسلام از هر طبقه‏ای شخصیتهای مبرز داشته‏ایم : ادباء بزرگ داشته‏ایم‏ ، حکماء بزرگ داشته‏ایم ، فقهاء بزرگ داشته‏ایم ، شعراء بزرگ داشته‏ایم ، وعاظ و خطباء بزرگ داشته‏ایم ، و کتاب و نویسندگان بزرگ داشته‏ایم ، منجمین و ریاضیون بزرگ داشته‏ایم ، سیاستمداران بزرگ داشته‏ایم ، صنعتگران و هنرمندان بزرگ داشته‏ایم ، ولی مصلحین نداشته‏ایم و از این‏ جهت ما خیلی فقیریم . البته کم و بیش " مصلح " در میان ما ظهور کرده‏ اما نه آن اندازه که انتظار می‏رود ، با اینکه ما اصلی در اسلام داریم به‏ نام اصل امر به معروف و نهی از منکر . این اصل می‏بایست مصلحین زیادی به‏ وجود آورده باشد . البته نباید انتظار داشت که به همان اندازه که مثلا ادیب یا حکیم یا فقیه یا منجم و ریاضیدان داشته‏ایم می‏بایست مصلح‏ اجتماعی و دینی داشته باشیم . " مصلح " یک نبوغ و شخصیت و عمق نظر و دوراندیشی و گذشت دیگری لازم دارد و قهرا عزیز الوجودتر و قلیل الوجودتر است ، ولی فکر می‏کنم به همان نسبت هم که بسنجیم باز نداشته‏ایم . چرا ؟ این سؤالی است که فعلا برای من مقدور نیست که بتوانم جوابی به آن بدهم
اینقدر مصلح نداشته‏ایم و سخن از اصلاح کمتر شنیده‏ایم که فکر نمی‏کنیم این‏ هم یک شأن بزرگی است و شایسته مردان بزرگ است . اگر به ما بگویند امیرالمؤمنین یا سید الشهداء سلام الله علیهما مردی بود حکیم ، همه ، معنای این کلمه را می‏فهمیم و این را مدحی برای آن حضرت می‏شماریم . و همچنین است اگر بگویند مردی بود فقیه و عارف به احکام الهی ، یا بگویند مردی بود خطیب و فصیح و بلیغ .

ولی اگر بگویند مصلح بود ، چیزی از این‏ کلمه نمی‏فهمیم و چندان به نظر ما مهم نمی‏آید ، در صورتی که از همه شؤون بالاتر همین است ، و خودشان هم همین اسم و همین‏ شأن را برای خود پسندیده‏اید
علی علیه السلام می‏فرماید " « اللهم انک تعلم انه لم یکن الذی کان منا منافسة فی سلطان ، و لا التماس شی‏ء من فضول الحطام ، و لکن لنرد المعالم‏ من دینک ، و نظهر الاصلاح فی بلادک ، فیأمن المظلومون من عبادک ، و تقام‏ المعطلة من حدودک » " ( 1 ) خدایا تو می‏دانی من نه در پی ریاست و زعامت و حکومتم و نه طالب مال و ثروت دنیا ، من فقط مردی مصلح می‏باشم‏ ، می‏خواهم نشانه‏های از بین رفته دین را برگردانم و در بلاد تو اصلاحی به‏ عمل آورم تا ستمدیدگان در امان قرار گیرند و حدود تو جاری شود.

سید الشهداء سلام الله علیه در وصیتی که هنگام حرکت نوشت و به برادرش‏ محمد ابن حنفیه داد می‏نویسد : « انی ما خرجت اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما ، انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی » ( 2 ) من برای هوا و هوس‏ قیام نکردم . من مردی اخلالگر و ستمگر نیستم . فلسفه قیام من و نهضت من‏ اصلاح طلبی است . من مردی مصلح می‏باشم

نظرات 11 + ارسال نظر
دانشجو پرستاری شنبه 3 دی 1390 ساعت 12:39 ق.ظ

خدا میدونه تو خوابگاه پیش ما ترم اولی ها و بقول بعضی ها بچه مثبت چه غولی از آفا مرادی ساختن.وای که چقد دوس دارم ببینمتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت.......
مطالب وبلاگتونو بابام خوند و کیف کرد......
اجرکم عندا...

سلام . دانشجوی پرستاری . ظاهرا شما بنده را بااخوی محترم اشتباه گرفتی !!!
در ضمن از اینکه ما مخاطبانی همچون پدر حضرتعالی داریم بیسار خرسندیم . سلام برسانید .

ایزدی شنبه 26 آذر 1390 ساعت 09:39 ب.ظ

سلام
من تو نراق، خیلی دوست داشتم یه طوری به شهرم کمک کنم خیلی کارها کردم از وقتم و مالم گذاشتم همه هم می دونند چه در بسیج و چه در هیئت ،مسجد و... ولی همیشه در پی بررسی اینکه عاقبت کارم را ببینم می دیدم خیلی ها بی تفاوت بودند خیلی ها مسخره می کردند که بخش خوبش بودند و خیلی ها هم یک تهمت بهت می زدند و دوست داشتند یک جوری کوچیکت کنند تا نکنه بزرگ بشی خیلی از همین همشهری ها چشم بالا رفتن کسی را نداشتند حالا تو بگو افتخار ما فلان شخصه میگه اینکه بابا تا دیروز گوسفند می چراند جای دوری نمی رم یکی از مدیران صدا و سیما اران و بیدگلی هست کلی از کارمندهای این نهاد الان بچه این شهرند خیلی از اوقات برنامه از این شهر پخش میشه یا جاهای دیگه ولی تو نراق اگه کسی کاره ای هم باشه یا نمیگه یا دروغ میگه که نکنه همشهریهاش بدونند چرا؟؟؟ به عینن تجربه کردم. نگاه کنید همین دانشگاه خدایش انقدر که خودمون به هم ظلم می کنیم و پشت سرهم می زنیم غریبه نمیکنه و مواردی دیگه مشکلات شهر حل میشه نراق تو این سالها اباد شده و هر روز هم پیشرفت می کنه ولی نیاز به یاری همه داره نه یک شهردار نه یک بسیجی بلکه یک شهر و یک ملت نراق از دکتر نراقی ها گرفته تا مسعود قجری بیایید تجربه کنیم بیایید با هم همفکری کنیم و با هم بسازیم . تاریخ نراق میمونه . عمر همه ما تموم میشه ایا ایندگان میگویند نراق را اباد کردند یا ویران؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!

سلام . به نکته بسیار جالبی اشاره کردید . نه یک شهردار به تنهایی می تواند شهر را آباد کند و نه خراب .
اگر شهری آباد شود با کمک مردمش است و اگر خراب هم شود مردم در آن نقش دارند .
اگر نراق 200 سال پیش آباد بوده باید علت را در نگاه و اندیشه اون مردم بررسی کرد که توانسته شخصیتی چون فاضلین را تقدیم جهان اسلام کند .

ممنون که نظر دادید

مسعودقجری چهارشنبه 23 آذر 1390 ساعت 11:35 ب.ظ

ای بنازم هر چی بسیجیه که بی هیچ ترسی میاد با اسم خودش نظر میده.نترسید بابا با اسم خودتون نظر بدهید تا مشخص باشدکی داردچه فکری میکند .شما ها مثل منافقین هستید از پشت خنجر میزنید.زیاد پیش بروید باید عملیات مرصاد 2 را برعلیه تان انجام داد.در خصوص گوشت میت و اینها هم شما قبلا حدیث نقل می کردیدمیبنم که حالا دارید حدیث جعلی صادر میفرمایید.در مورد اون تراوشات مغز معیوبتان هم جواب دادن در اینجا جائز نیست ولی به خاطر 20 درصد شکی که در هویتتان دارم نمی توانم با شما انچنان که شایسته جنابتان باشد برخورد کنم .و باید به عرضتان برسانم این اینترنت آنقدر هم که می گویند بی در و پیکر نیست حواست باشد یه موقع از نظراتان بر علیه خودتان استفاده نشود وکیل کوچولو

ح-م چهارشنبه 23 آذر 1390 ساعت 10:08 ب.ظ

با سلام مطلب زیبایی بود .همان طور که اینجانب می دانید و مطرح کردید ماباید با علم روز حرکت کنیم و کارهای خو درا به عرصه عمل نزدیک کنیم .متاسفانه امر به معروف در همه جا به خصوص در نراق سنتی پیش می رود که گاهی در کوچه و خیابان خانم یا آقای با صحبت های زننده جوانی را از خود دور می کند نه تنها بهتر که نمی شود باعث می شود تا جوان سر خورده شود واز راه راست منحرف گردد .به شدت با این امر مخالفم که امر به معروف نباید صورت بگیرد بلکه همه چیز باید به جوان امروز گفته شود نمی داند راه درست جیست باید به او نشان داد نه به آن تحمیل کرد متاسفانه در شهر نراق به همه جوان ها بها داده نمی شود به طوری که جوانی که نیازبه حمایت و امر به معروف دارد دور از همه جوان های دیگر قرار می گیرد و
نادیده این ها را باید نجات داد و آن های که نجات یافتتد هرروز تقویت شوند تا شهر به خوشبختی برسد به گفته روانشناسان خوشبختی یعنی خداوند به انسان آنقدر عزت دهد که باعث آرامش دیگران شود .زدن بنر تئوری است عملی نیست .جوان امروز به دنبال خلاقیت است تلاش است ،برای مثال در شهر خودمان نراق در حد خودش خیلی امکانت دارد که ما نمی بینیم تا حالا به این به این موضوع فکر کردیم که میدانی که در مرکز شهر درست کردیم فقط برای گذراندن اوقات است نه بهتر است در بین جوان ها حضور پیدا کنیم ،صمیمی باشیم جلساتی از جمله امر به معروف ....در آنجا بر قرار کنیم و مثال دیگر .شاید این مسولیت بر دوش ما نباشد اما دغدغه ی ما هست .

س. سه‌شنبه 22 آذر 1390 ساعت 11:24 ق.ظ

سلام حاج محمود
مرکزی نیوز را سر بزن مطلب امر به معروف و نهی از منکر یک شهردار آمریکایی را به بهترین شکل درج کرده . به عنوان یک نراقی افتخار می کنم که مطالب وبلاگ شما در سایت های استانی کار می شود .
http://markazinews.ir/1390/09/5194

مشهدی غضنفر شنبه 19 آذر 1390 ساعت 08:37 ب.ظ

سلام و سلامی از روی دلسوزی نه نفرت

امیدوارم خدا یه دوست و همفرانش را ببخشد که یک جامعه را از روی تنها نظر یک فرد زیر سوال برده و تهمت هایی نابجا بر زبان می آورند من واقعا متاسفم که حتی نمی توان اظهار نظر کرد و با هر اظهار نظری شاید گاهی هم خلاف واقع و در بعضی مواقع هم درست با هجمه نظرات مخالفین روبه رو می شود اگر این همشهریان نظرات خود را در محیط وبلاگ مطرح می کنند
هدفی جز کمک و یادآوری مسائل و مشکلات شهر را ندارند و به خدا قسم هدف دشمنی نیست هدف یاری رسانی است اینکه جمعیت جوان شهر از روی بیکاری هر روز شاهد خروج از شهر به شهر های همجوار و یا تهران هستند غیر واقع است ؟
اینکه دغدغه فعلی خیلی از جوانان در حال حاضر فقط و فقط کاری آبرومند است غی واقع است؟
آقای مهندس مرادی اگر می خواهید شهر پیشرفت کند و نظرا تجوانان را بی پروا بشنوید یک جلسه ای با جوانان(مثل جلسه ای که امام جمعه گرفت بگیرید) ببینید چقدر از نظرات بنده حقیر درست است ؟
بنده خاک پای همهی همشهریان عزیزم به ویژه یه دوست هستم امیدوارم نظر اینجانب باعث دلخوری کسی نشود
خدا قوت

سلام مشهدی غضنفر
قرار شد مستندات حرف های خودت بخصوص آمار خروج جوانان از شهر و شاخص های رکود شهر را ارائه کنی!!!

در علم برنامه ریزی شهری اشتغال درون شهری 20 درصد سهم اشتغال ساکنان شهر را دارد .

این یعنی اینکه 80 درصد از اشتغال باید در حاشیه شهر ها صورت گیرد . اصلا منطقی نیست که 100 درصد اشتغال به درون شهر اختصاص داده شود . برای مثال کشاورزی ودامداری بخشی از این اشتغال را به عهده دارند که خارج از شهر ها می باشند .
یک کارگر برای اینکه از هر نقطه تهران بخواهد خودش را به محل کارش در یک کارخانه برساند حداقل یک ساعت در راه است .
این در حالی است که شهرستان دلیجان که نراق هم جزو آن است پائین ترین نرخ بیکاری استان را دارد .
دور ترین ناحیه صنعتی شهرستان دلیجان ( ناحیه صنعتی راونج ) کمتر از یک ساعت با ما فاصله دارد و نزدیک ترین ناحیه صنعتی در خاک نراق ( (منطقه کاه گندم ) کمتر از ربع ساعت فاصله دارد .
با این توضیحات شما فکر می کنید بیکاری برخی از جوانان نتیجه چیست ؟
من نراقی را سراغ دارم که در یکی از کارخانه های ایزوگام دلیجان کار می کند و اتفاقا بالاترین حقوق را هم می گیرد . مدیر کارخانه که یک دلیجانی است روزی به من گفت این فرد را با 10 کارگر دیگر عوض نمی کنم .
آمار شهر نرخ بیکاری پائینی را نشان می دهد . در اولین فرصت نتیجه سرشماری سال 90 را به اطلاع عموم خواهیم رساند .
برادر عزیز بیکاری تعریف دارد . اگر مطالعه کتابخانه ای نداری حداقل از همین اینترنت سرچی کن و اطلاعات خودت راتکمیل کن.
شرط لازم برای نقد منصفانه داشتن اطلاعات است .
با این روشی که پیش گرفتید و خودتان را دلسوز بنده و شهر می دانید آدم یاد مثل معروف دشمن دانا به از دوست نادان است می افتد .
اما در خصوص جلسه امام جمعه با جوانان شهر هم باید به عرض برسانم که خیلی عجله نکنید . چون ایشان غریب است و شناختی ندارد لازم است حداقل 50 جلسه دیگر بگیر تا به شناختی که بنده از جوانان شهر و ظرفیت آنها دارم برسد . با توجه به اینکه بنده مدیر بومی هستم حداقل49 جلسه از ایشان جلو هستم .

ولی باز هم سعی می کنم جلسات با جوانان را ساماندهی کنم .
یه سفارش دیگه هم دارم . خواهشا شرح وظایف شهرداری ها را در قانون مطالعه کن .
دوست دارم در نظر بعدی چنددرخواست از بنده به استناد شرح وظایف قانونی داشته باشی . کارسختی نیست . کتاب قانون شهرداریها در هر کتابخانه و فروشگاهی پیدا می شود .

محمد شنبه 19 آذر 1390 ساعت 02:21 ب.ظ

سلام آقای مرادی شما که فردی با منطق هستید آیا درمانگاه نراق که هیچ وقت دکتری در ان نبوده آیا باید سرایدار داشته باشد ؟
آقای مرادی فکری کن برای مردم شهر ؟
به عنوان مثال اگر فردی را از دلیجان برای تزریقات بیاورید و به آن پیشنهاد منزل سرایداری هم بدهید به خدا قسم قبول می کند و حقوق کمی را به شما پیشنهاد می دهد

سلام محمد آقا
ابتدا از اینکه مجبور شدم بخشی از نظر شما را سانسور کنم پوزش می طلبم .
اما در خصوص سرایدار درمانگاه باید به عرض برسانم که با نظر شما موافق نیستم . چون درمانگاه دکتر داشته و دارد تنها مشکلی که دارد شبانه روزی نبودن آن است . البته چند روزی هم به دلیل کمبود پزشک در شهرستان دچار مشکل بود .
اما در خصوص پیگیری مشکلات درمانی شهر نراق شورا، امام جمعه ، آقای فروغی و بخصوص نماینده محترم دو هفته گذشته جلساتی را با وزیر داشتند که بنده هم در جریان آنها بوده ام .
آخرین اقدام بنده و امام جمعه محترم درخواست حل مشکل از دکتر جاسبی رئیس دانشگاه بود که با شخص استاندار در حضور ما تماس گرفت و استاندار قول مساعد داد مشکل شبانه روزی کردن در مانگاه نراق را حل کند .
طبق قانون فعلی نظام پزشکی هرگونه تزریق باید زیر نظر پزشک صورت گیرد و این مشکل است که در ساعات غیر اداری کسی نمی تواند تزریقات انجام دهد .

به هرحال از اینکه پیگیر امور هستید متشکرم .

یه دوست شنبه 19 آذر 1390 ساعت 08:28 ق.ظ

سلام شهردار. افکار آدم هایی مانندغضنفر نتیجه خوردن گوشت میت (غیبت) توسط مادرانشان در زمان حاملگی است . برای اینکه تعدادشان در شهر بیشتر از این نشوند هر کاری از دستت میاد بکن .
واقعا این موضوع جدی است . در قدیم خانم ها این مقدار وقت خالی نداشتند . ولی حالا بخصوص در شهر کنار درخانه هاشون ولو هستند . من خودم سه سال در شهرک زندگی می کردم از دست این زن ها به عذاب آمده بودم . تمامی جزئیات زندگی ما را خبر داشتند . تازه به خانم من گلایه می کردن که چرا در جمع آنها حاضر نمی شود .
البته من به خانمم گفتم در جمعشان حاضر شو و سعی کن آنها را تغییر بدهی ولی گفت میترسم گرفتار شوم .
بازم تاکید می کنم امر به معروف و نهی از منکر را جدی بگیر . هر چه مشکل در شهر داریم ریشه در این جریان دارد .

سلام . شهید مطهری اشاره دارد روح غذا می خواهد وقتی غذای سالم نبود به دنبال هر چیزی می رود . امیدوارم بتوانیم در این زمینه کارها اساسی انجام دهیم . متاسفانه وقتی نگاه مسئولین و مردم به شهرداری یک نهاد صرفا خدماتی برای جوب و جدول و آسفالت و زباله است نمی شود کار جدی صورت داد . جایگاه شهرداری باید به یک نهاداجتماعی ارتقاء پیدا کند.
لطفا اگر برنامه هایی در این زمینه دارید اعلام بفرمایید . حتما آنها را عملیاتی خواهیم کرد .

م جمعه 18 آذر 1390 ساعت 11:54 ق.ظ

سلام مطلب بسیار زیبا و به جایی بود آقای مرادی
البته این بنده خدا ق هم تقصیری نداره از طرف م ی دستور می گیره
به خیال خام خودشون می خوان تغییرات بدن یا به قولی کار فرهنگی اما زهی خیال باطل

یه دوست جمعه 18 آذر 1390 ساعت 09:03 ق.ظ

جناب مرادی سلام . این بنده خدا قضنفر همان شهروند قبلی است و شهروند قبلی هم همان م ق است .
انصافا خودش هم به این نتیجه رسیده که قضنفر نراق است
به خاطر همین به شما سفارش می کنم که رونالدو را رها کنی و به این قضنفر که به خودمون گل میزنه بچسبی .
خطر این قضنفر های شهر به مراتب بزرگتر و بیشتر از خطر همسایگان رقیب است که چشم دیدن تاریخ و فرهنگ نراق را ندارند .
من با خواندن نظرات این مشتی قضنفر فهمیدم که چقدر کار شما در نراق سخت است از راه دور میگم خدا قوت برادر .

سلام . دوست عزیز
انتقاد حق هر شهروندی است ولی ظاهرا برخی ها قصد دارند از این فرصت به دست آمده عقده های روحی روانی خود را به نمایش بگذارند .
جرات و جسارت نقد منصانه را نداشته و ندارند مانند جمعیت نسوان خودشان را پشت حجاب محدودیت های فضای مجازی مخفی می کنند . حرفی می زنند و می روند .
من الان ۱۵ سال است که همه انرژی خود را صرف کنترل همین غضنفر های شهر کرده ام . البته معنی واقعی غضنفر شیر درنده است ولی در فرهنگ عامه ما کسی که به تیم خودش گل می زند غضنفر گفته می شود .
مرحوم شریعتی مطلبی دارد نزدیک به این مضامین .
شما فکر کردن خودتان را عوض کنید زیستنتان خود به خود عوض می شود .
برخی ها در شهر می خواهند با افکار فسیل شده زیست خود و دیگران را تغییر دهند .
اتفاقا این افراد در بیرون کشیدن گلیم خود هم موفق نبوده اند چه برسد به گلیم دیگران
موفق و موید باشید .

مشهدی قضنفر چهارشنبه 16 آذر 1390 ساعت 06:11 ب.ظ

آقای مهندس
سلام
برگزاری جشواره ها و احیائ صنایع دستی شهر بسیار نیکو و پسندیده است ولی در شرایطی که از قبال آن شاهد ایجاد شغلی برای این جوانان و آینده سازان شهر باشد؟
آیا تا کنون گردشگری شهر توانسته نظر مردم شهر را جلب کند لطفا سطحی نگاه نکنید ؟نظر سنجی کنید
آیا تا کنون به درد دل این جوانان گوش کرده اید ؟
آیا می دانید دغدغه ی این جوانان پور شور چیست ؟
آیا می دانید مسیر حرکت شهر به سوی نابودی است فقط کافی است به نمودار جمعیت شهر در سال های گذشته و همکنون نگاهی بیندازید ؟
آیا میدانید جمعیت جوان شهر روبه کاهش است؟
آیا می دانید؟
به خدا اگر می دانستید و ضعیت شهر بهتر از این بود
کمی به سخنان بنده حقیر درنگ کنید
طور خدا مردانه پاسخ دهید و از پاسخ های کلیشه ای بپرهیزید
به امید روزی که شاهد غرور آفرینی شهر در عرصه های مختلف باشیم

سلام مشهدی قضنفر
1 - به نظر اینجانب توجه به استعداد های گردشگری شهر تنها راه برون رفت از مشکلات فعلی است شما اگر طرح یا نظر دیگری دارید اعلام بفرمایید استفاده خواهیم کرد .
2 - بله گردشگری توانسته نظر مردم را جلب کند فقط شما باید کمی با دقت بیشتر نگاه کنید . نراق در بین شهرهای تاریخی ایران بالاترین مشارکت مردمی را در این خصوص داشته است . اسناد و مدارکش هم نزد ما موجود است تشریف بیارید تقدیم می کنیم.
3 - بیشترین ارتباط بنده در طول این سالها خدمت با قشر جوان بوده و هست . ساعت ها با جوانان شهر به بهانه های مختلف جلسه برگزار کرده ایم . جوان ها که جای خود دارد ما زمینه مشارکت نوجوانان را هم فراهم نمودیم .
3 - مسیر حرکت شهر به سوی نابودی است تنها یک ادعای واهی از طرف شما است . لطفا آمار هایی که بیانگر این موضوع است را مستند ذکر فرمایید . اتفاقا شهر نراق یکی از معدود شهر های کشور است که توسعه پایدار در آن در حال شکل گیری است . در توسعه پایدار آمار جمعیت ملاک توسعه نیست .

امیدوارم که مردانه به سوالات شما پاسخ داده باشم .
ممنون که به ما سر زدید .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد