شهر من نراقmoradi naraghi

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ
شهر من نراقmoradi naraghi

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ

چرا در مراسم عزاداری اهل بیت کمتر گریه می کنیم ؟

این سوالی است که سالها است ذهن مرا به خود مشغول کرده است . و هر چه به پیش می رویم متاسفانه بروز بیشتری پیدا می کند چند وقت پیش عکس های چند سال گذشته  محرم را برای خودم تحلیل می کردم در بیشتر آنها بخصوص در سالهای اخیر نه تنها عزاداران چهره محزون ندارند بلکه بعضا لبخندی هم بر لب تعدادی جاری است، بخصوص در نسل جوان . این انحراف از کجا شروع و چه کسانی به آن دامن می زنند . چه دست هایی آگاهانه یا نا آگاهانه در بردن جامعه به این سو در کاربوده و هستند . نقد کلی این موضوع در وبلاگ جایی ندارد و من هم قصد ندارم به آسیب شناسی آن بپردازم و فضای خودمانی وبلاگ را جایی مناسب برای بحث تخصصی در این خصوص نمی دانم ولی سعی دارم با آوردن چند شاهد مثال از گذشته نراق تحلیلی را ارائه دهم تا موضوعاتی نو در عرصه فکری جوانان شهرم باز گردد .

حاجی غلام قاسمی رحمت الله علیه مداح اهل بیت را همه نراقیها می شناسند . مرحوم بهار علی را هم همینطور ، حسن کاظمی همان  حسن شمر خودمان را هم خدا طول عمر دهد که آخرین نفر از نسل مداحان گذشته است . دیگران هم بوده اند که من حضور ذهن ندارم ولی اینها دست پرورده علمایی بودند که  اجازه نمی دادند شکل ظاهری مداحی فدای محتوای مطالب و اشعار گردد . ولی مداحان نسل جدید خارج از نظارت با تمام قدرت و با آوردن سبک های نو و جدید هر روز  از محتوا کاستند و به ظاهر افزودند و کسی هم پیدا نشد که جلوی آنها را بگیرد . نه تنها کسی پیدا نشد که این انحراف را شناسایی و با آن برخورد کند بلکه متاسفانه حمایت هایی هم از آنها صورت گرفت که مداحان نسل قدیم صلاح دیدند محترمانه میدان را برای آنها خالی کنند . روزی با مشتی حسن صحبت می کردم که چرا روضه و تعزیه نمی خوانی جواب داد مردم الان با سواد شده اند و من سواد ندارم نمی شود هر چیزی را خواند . این جواب کوتاه نشان می دهد که مداح قدیمی شهر، خود را در مقابل مطلبی که می گوید مسول می داند ولی الان چه ؟ طرف 45 دقیقه با درآوردن صداهای عجیب و غریب از مردم سینه زنی  می گیرد ولی قطره ای اشک از چشم کسی خارج نمی شود و اسم این را هم می گذارند عزاداری . با هر بلندگویی که نمی خواند ،صداحتما باید اکو باشد آنهم با فلان توان باند کذایی و جای بلندی که حرکات بدن مداح برای ریتم دادن به سینه زنی مشاهده گردد.

بعد هم اگر از مداح بپرسی خوب این مطالب که خواندی چه مفهوم  و اسناد تاریخی دارد جواب می دهم نمی دانم فلان مداح مشهور این را اینطوری خواند منهم خواندم .

فرق عمده مداحی قدیم و جدید در خواندن مصیبت و مقتل خوانی است . اگر مداحی در 30 سال پیش مصیبت خواندن بلد نبود اداعای مداحی نداشت ولی امروز هر جوانی که از راه می رسد با حفظ کردن یک نوار سینه زنی به خود جرات و اجازه  می دهد در مقام مداحی اهل بیت  ادعا داشته باشد .

روزی از یکی از بزرگان شهر شنیدم که می گفت در قدیم حوزه علمیه قم هرملایی را برای تبلیغ به نراق نمی فرستاد چون می دانست که سطح فرهنگ و معلومات مردم بالا است و چنانچه مبلــــــغ ضعیف باشد نراقیها آن را قبول نمی کنند . این یعنی  نقش مخاطب آگاه  در رشد کسی که می خواهد کار فرهنگی بکند ولی اکنون مداح هر اراجیفی که دلش بخواهد با هر سند ضعیفی  می گوید مردم هم  گوش می کنند و صدایشان هم در نمی آید او هم  خوشحال از شق القمری که کرده فردا می شود صاحب ادعا و دیگه نمیشه بهش گفت بالا چشمت ابرو است  .

دیروز در مراسم سوگواری ایام شهادت فاطمه زهرا (س) جوانی را دیدم که پایه نخل را چسبیده بود و زار زار گریه می کرد تعجب کردم چون در این سالها کمتر چنین صحنه ای را دیده بودم وقتی سرش را بلند کرد دیدم دانشجو است از طرفی خوشحال شدم که بر خلاف تمامی تبلیغات منفی که بر علیه دانشجویان دانشگاه آزاد در شهر می شود چنین نمونه هایی هم وجود دارند و از طرفی ناراحت شدم که چرا نباید این جوان نراقی باشد.

من فکر می کنم در شهر نراق افرادی  هستند که خواسته یا نا خواسته نمی خواهند سطح معلومات ، دانش و توانایی های مردم بخصوص جوانان از آنها بالاتر برود چون این برایشان هزینه دارد اگر مردم آگاه باشند بستر برای این کارها فراهم نخواهد شد در واقع محیط است که موجب می گردد هر علف هرزی به خود اجازه رشد بدهد . رک رک بگویم دانایی مردم هــــزینه دارد و ما بعضا برای اینکه این هزینه را پرداخت نکنیم آنها را در جهل نگه می داریم .

 با توضیحات فوق شاید شما به این نتیجه رسیده باشید که چرا ما در عزاداریهای خودمان گریه نمی کنیم ؟

 عزاداری که از طرف اهل بیت مورد تایید است گریستن و گریاندن است و بس !!!!

در خصوص درستی یا اشتباه بودن این  دیدگاه نظر بدهید. انصافا از کنار آن به راحتی عبور نکنید حتی اگر شده با اعلام یک کلمه موافق یا مخالف نظر خود را اعلام کنید و بنویسید که برای رفع مشکل چه باید کرد .

ققنوس ،ک دوست و دیگر کاربران محترم منتظر اعلام نظر شما هستم .

موفق باشید و سر بلند

 

 

   

 

من از جوانان شهر گله دارم

از قدیم گفتن اگه بچه گریه نکنه مادرش هم بهش شیر نمیده . قدیمی ها به قول معروف حرفهای پخته شده ای می زدن باید به آنها فکر کرد . شهر نراق با داشتن حداقل ۱۰۰۰ جوان بین ۱۵ تا ۳۰ سال از کمترین امکانات ورزشی برخوردار است و حرکتی هم ازطرف آنها  برای دریافت مطالبات خودشان  از مسئولین مشاهده نمی شود .

ظاهرا نشسته اند تا امکاناتی را دو دسته تقدیمشان کنند. خیلی خودمانی میگم کور خوندید جای دیگه چون بیشتر از شما گریه کردن امکانات را گرفتن و شما هم اگه امکاناتی می خواهید باید حرکتی بکنید . خدا وکیلی هیچ کس به فکر شما نیست حداقل خودتان به فکر خودتان باشید .

بهشت گوارای وجودت

 

امروز سالروز وفات مردی است  از جنس نور. مردی از سلاله زهرا(س) کسی که به حق تجدید کننده  دین رسول الله بود.  بر خود به عنوان یک  وبلاگ نویس مسلمان ایرانی واجب دانستم عرض ادب و احترامی داشته باشم به روح آن ابرمرد تاریخ .  خدا را شاکرم از اینکه سالهایی از عمر م را در زمان او سپری کردم .

خمینی نه تنها موجب احیائ اسلام واقعی شد بلکه غرور ملی ایرانی ها را که سالها بود از بین رفته بود باز گردانید، برای همین بود که وقتی از دنیا رفت همه ایرانیها از هر قوم و ملتی در سوگ او گریستند .

و اما خمینی مردی بود که توانست در سایه اعتقاد به خدا با دست خالی هیمنه ابر قدرت های جهان را بشکند و به همین دلیل در قلب مردم دنیا نیز جای گرفت و هر روز که از رفتنش می گذرد در دلهای مستضعفان جهان محبوب تر می گردد . خمینی مردی بود که با خدا معامله کرد و خدا نیز به او عزت و بزرگی بخشید .  

خدایا تو را بحق همین سید ما را در ادامه راهش ثابت قدم نگهدار تا فردای قیامت شرمند او و یاران شهیدش  نگردیم .

اولین برگ برنده شورای سوم

با خبر شدیم  برای اولین بار با تعامل خوبی که اعضاء سومین دوره شورای اسلامی شهر نراق با اعضاء شورای بخش در سطح شهرستان برقرار کردند پست ریاست شورای شهرستان ونماینده شورای شهرستان در استان از دست برادران عزیز دلیجانی خارج شد . این موفقیت مسرت بخش را به همه کسانی که در این سالها چوب  انحصار طلبی بعضی ها به تنشان خورده بود تبریک عرض  می نمایم  . شنیده  ها حکایت از این دارد که برادر عباسی شخصا برای اعمال نفوذ اقدام نموده بودند که ظاهرا حنای ایشان هم در این سال آخر نمایندگی از رنگ افتاده است .

کم کم پیامد های حرکات و رفتار تند سیاسی وانحصار طلبی آنها  بروز خواهد کرد و این دو نمونه مشتی است از خروار میگید نه منتظر خبر بعدی باشید .  

ورود آقای شفیعی عضوشورای اسلامی شهر نراق را به عنوان نماینده شورای شهرستان درشورای استان تبریک عرض نموده برایشان موفقیت در امور محوله را مسئلت دارم .  

دروغ میگن از راست بهتر

بهمن ماه ۸۵ بود که از تاسیسات فاضلاب دانشگاه بازدید کردیم و آن موقع اعلام کردن که پروژه ۹۵٪ کارش تمام شده ولی با گذشت نزدیک به چهار ماه هنوز ۵٪ باقی مانده تکمیل نشده و  فاضلاب همچنان  در کنار آب شرب نراق به زمین تزریق میشه و شرکت آب و فاضلاب دلیجان هم ککش نمی گزه. بدبخت مردم نراق که دلشون را به شورا خوش کردن یکی دو ماه دیگه دست روی دست بگذارن فاضلاب میاد سر سفره ُنگید نگفتی ما اگه بلد بودیم شق القمر می کردیم .

بابا دانشگاه دروغ میگه از راست بهتر یه بابای دارن فوق تخصص اینجور مسائل هرچی بهش بگی میگه چشم و نمیکنه . بعدم میره تعریف میکنه که دیدید چطوری سرکارشون گذاشتم حال کردیدون !!!!