شهر من نراقmoradi naraghi

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ
شهر من نراقmoradi naraghi

شهر من نراقmoradi naraghi

به خاطر تو از خیلی چیزها گذشتم و خواهم گذشتُ تا تو باشی برای همیشه در تاریخ

عباسی با رای قاطع مردم به دکتر سلیمی مردود انتخابات شد !!!

 الان دقیقا ساعت ۴۵/۱ دقیقه بامداد روز شنبه مورخ ۲۵/۱۲/۸۶ است . طبق آخرین اخبار به دست آمده سلیمی با کسب بیش از ۱۳۰۰۰ رای توانست بر رقبای خود در حوزه محلات و دلیجان  پیروز گردد .  وبلاگ شهر من نراق ابتدا از حضور مردم در پای صندوق های رای تشکر و قدردانی می نماید سپس از تمامی کسانی که عوامل اجرایی برگزاری انتخابات بودند و هنوز به خانه های خود نرفته اند تا انتخابات سالم و بدون اشکال برگزار گردد و در پایان این پیروزی را به آقای دکتر علیرضا سلیمی تبریک عرض می نماید. امید است مجلس هشتم با حضوراندیشمندانی چون ایشان بتواند مایه خیربرای نظام مقدس جمهوری اسلامی وهمچون گذشته  خاری در چشم دشمنان باشد . انشاء الله  

م. مرادی نراقی شنبه 25 اسفند 1386 ساعت 02:05 ق.ظ
نظرات 12 + ارسال نظر
بهلول یکشنبه 18 فروردین 1387 ساعت 11:46 ق.ظ

جالبه . واقعا آقای مرادی شما خودتان به این وعده وعید ها امید دارید ؟ الان سالهاست که مسئولین که این آقای سلیمی هم با نماینده شدن وارد آن جرگه شده اند به مردم قول و وعده و وعید می دهند . فقط از شما و سایر همشهریهای نراقی عزیز می خواهم این حرف من یادشان باشد . اگر این هم کاری برای ما کرد . باور کنید همه وعده و وعید میدهند تا ما دلخوش باشیم و خدای ناکردههههههههههههه به نظام لطمه ای وارد نشود . میگویید نه؟ خواهیم دید .
در ضمن هنوز هم اصرار دارم که نظر اولی من را در وبلاگ خودتان بیاورید . می خواهم بقیه همشهریهای عزیز نیز بخوانند.
سایه عالی مستدام

سلام
من هر روز نظرات را بعد از کنترل می برم بالا و به یاد ندارم نظری از شما را بالا نبرده باشم .
خیلی هم به اسامی مستعار توجهی نمی کنم چون دادن یک نظر با نام مستعار دیگری کار راحتی است و محدودیتی هم ندارد . اگر محتوای نظر مناسب باشد با هر نام یا بدون نام هم که باشد بالا می رود و هیچ ادعای هم در خصوص آزادی بیان و روشنفکری ندارم .

بهلول چهارشنبه 14 فروردین 1387 ساعت 11:26 ق.ظ

جناب آقای مرادی
به نظر من سگ زرد برادر شغال است . حالا ببینیم این آقایییی سلیمی شما چه گلی به سر نراق میزند . البته فکر میکنم شما هم از سانسور سهمی برده اید چون نظر قبلی من را در وبلاگ به ظاهر آزادتان نگذاشتید. شما که این همه مدعی آزاد اندیشی و روشنفکری هستید پس باید نظرات مخالف را هم روی وبلاگ ( ارزشمندتان) بگذارید.
سایه عالی مستدام

آقای سلیمی ما ؟!!!!‌
شاید تعریف من و شما از آزاد اندیشی کاملا متفاوت باشد .
آقای سلیمی در اولین اقدام از تمامی بافت تاریخی نراق بعد از یادواره شهدا بازدید کرد و قول داد تمامی تلاش خود را برای احیاء آثار تاریخی نراق بخصوص منزل فاضلین بنماید . ایشان یادآور شد ۱۵ پیش من از این منزل بازدید کردم و بسیار تاسف خوردم ولی الان وظیفه خود می دانم شما را در بازسازی و تملک آن یاری کنم .

ققنوس سه‌شنبه 28 اسفند 1386 ساعت 02:00 ب.ظ

سلام
انشا اله که انتخاب ایشان موجب خیر وبرکت گردد و امیدواریم که 4 سال اینده در نراق دیگر کسی دچار توهم وکالت نگردد و بر اساس واقعیتهای موجود تصمیم گرفته و شاخص جمعیتی شهر را لحاظ کند

انشا الله

جانانه سه‌شنبه 28 اسفند 1386 ساعت 01:05 ب.ظ

آیا دیده اید که وقتی با یه چاقوی تیز سر خروسی را میبرند ابتدا خروس نمیفهمد و بعد از چند لحظه ای تازه متوجه میشود که سر از بدن جدا شده و حالا بالاوپایین می پرد و این حکایت رای نیاوردن عباسی نیز همین طور شده . کم کم میفهمد که چه کلاهی از طرف خودش و اطرافیانش به سرش رفته است . تازه یادش آمده که برود و افرادی را که رای نداده اند و به گونه ای به نظام کج دهنی کرده اند(عدم حضور در پای صندوقهای رای) را به دور خود جمع کند و قیل و قال راه بیندازد که نگذاشتند این افراد رای بدهند .مثل اینکه این این افراد را در قرنطینه نگه داشته بودند و حالا بعد از دو یا سه روز رها شدند !!!- عجب روزگار کوچکی داریم و عجب افراد کوته فکری
به اقای عباسی نصیحت میکنیم که بیش از این خودش را خراب نکند تا حد اقل در این چند روزهای باقیماند خودش را از چشم مردم نیندازد و مجبور نباشد که از منطقه کوچ کند. این رفتار وی به دور از یک نماینده مجلس رفته میباشد . ظاهرا یا مردم را گیج فرض کرده و یا خودش را به گیجی زده و از آنجائیکه مردم با حضورشان اثبات کردند که همیشه هوشیارند پس نتیجه میگیریم که آقای عباسی خودش ...
آقای عباسی ُ چه دست و پا بزنی و چه نزنی چاقو کار خودش را کرده فقط فضای بیشتری را کثیفکاری میکنی و تنها یک محیط خنده و مسخره ای برای خودت درست کرده ای
والسلام

سلام دوست عزیز
مطلب خوبی نوشتی جدا استفاده کردم ولی این عباسی که من می شناسم اهل نصیحت شنیدن نیست که اگه بود کارش به اینجا نمی رسید .
باز هم به ما سر بزن

شهروند دوشنبه 27 اسفند 1386 ساعت 03:18 ب.ظ

سلام
می بینم که شکار لحظه ها را برداشتی
این عکسه درسته که کم نور بود
اما سند قشنگی بود
خیلی معنی داشت
امیدوارم به دلیل فنی این کار را کرده باشی
و مجبورت نکرده باشن که برش داری !

راستی تا یادم نرفته به آقای سلیمی بگم که
اگر برای نراق کاری کردی ما ممنونتیم
اگر هم نکردی بازم ممنونتیم
ولی اگر یه روزی برسه که نه تنها کار نمی کنی بلکه مثل عباسی چوب لا چرخ میذاری اونوقت دیگه باقالی توزیع می کنیم .

ناراحت نشی جناب سلیمی
جنگ اول به از صلح آخر
مگه نه ؟
نظر شما چیه آقای مدیر وبلاگ ؟

سلام
شهروند جان عکس را به دلیل فنی برداشتم قالب وبلاگ را به هم می ریخت . اون موقع که حکومت دستشون بود بهشون باج ندایم حالا که دیگه باید دستشون کوتاه شده .
مطمئن باش با شناختی که از جناب دکتر سلیمی دارم ایشان اهل معامله دین خود بر سر دنیای دیگران نیست که اگر بود چهار سال پیش نماینده می شد .

یه دوست نراقی دوشنبه 27 اسفند 1386 ساعت 02:54 ب.ظ

سلام
من تبریک می گویم به جناب سلیمی
البته نا گفته نماند با حضور آقای فروغی نزدیک بود چوب دوره های قبل را بخوریم و عباسی رای بیاورد ولی به دلیل شکسته شدن ارای دلیجان رای نیاورد .
همچنین دعایی باید نثار آقای فدایی بکنید که کنار نکشید البته بعضی جاها مثل نیمور خیلی رای به عباسی دادند نمی دونم آنها از ایشان چه دیدند یا بعضی روستاها ولی دم مردم سینقان گرم که رای خوبی به سلیمی داده بودند . البته جناب مرادی شما هم با وبلاگ نویسی و معروف شدن فکر کنم دور دیگر در صف کاندیدها باشی مگه نه؟
آقا این عباسی که رفت سوژه بعدی وبلاگت کیه صمدی ....موفق باشی .
راستی در امر گردشگری هم خسته نباشی هم موفق شنیدم یه قهوه خونه هم می زنید ما پایه قلیان هستیم ولی مجوز بگیرید ..... عبادت به جز خدمت خلق نیست...
خداوند همه خدمتگزاران را موفق بدارد و انشا ا... آقای سلیمی هم از آن دسته باشد البته نا گفته نماند من آقای سلیمی را می شناسم روحانی فوق العاده زیرک وبا هوش است
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی وما رستگار

سلام
دوست عزیز
به نظر من ما نراقیها باید خیلی به اراده خدا مبنی بر عدم رای آوردن عباسی اعتقاد داشته باشیم چون نا خواسته تمامی تلاش خود را برای صاف کردن جاده به نفع عباسی به نمایش گذاشتیم . چند وقت پیش مطلبی نوشتم با عنوان دوست نادان و دشمن دانا . در این جریان ما شده بودیم دشمن نادان چون با ندانم کاری های خود به قول شما نزدیک بود قافیه را ببازیم . خیلی خدا رحم کرد . وقتی که بقال نراق سیاستمدار می شود نباید انتظاری بیش از این داشت . شورای شهر هم که قربونش برم شده یه تیکه یخ منجمد . افکار عمومی نراق سوار بر احساسات یه مشت آدمی است که تا جلوی دماغ خود را نمی بینند و به هیچ تحلیل علمی و منطقی پایبند نیستند . اگر دقت کرده باشید چند بار در مطالب گذشته متذکر شدیم که فروغی دقیقا نقش شیخ علی حیدری را در ۸ سال پیش ایفا می کند .
باز هم میگم فقط خدا رحم کرد که دست این تازه به دوران رسیده ها از سر ما کوتاه شد .
چوب مرگ به تن خیلی ها خورده و نگاه ها کاملا عوض شده !!!
سوژه وبلاگ من در آینده کس یا کسانی خواهد بود که ظاهرشان با باطنشان فرق دارد . من سعی خواهم کرد این تناقض ها را پیدا کنم .
شاید سلیمی باشد !!‌
من فکر می کنم عبادت جزخدمت بی منت به خلق نیست . مردم نراق لیاقت خدمت بیش از این را دارند امیدوارم که خداوند این توفیق را از ما نگیرد .

اشنا یکشنبه 26 اسفند 1386 ساعت 04:58 ب.ظ

سلام از این که آقای سلیمی رای آورد بسیار خوش حال هستیم .البته این مسئله زمانی که آقای فروغی هم رای می آورد به همین شکل بود.مهم این بود که این اقا حسن ویا هر کس که یک قطره از آب دلیجان را خورده باشد نباید رای می اورد.

سلام آشنا
ما هم آب دلیجان را می خوریم !!!!
ماهم ... ؟‌

جانانه یکشنبه 26 اسفند 1386 ساعت 03:08 ب.ظ

با سلام - خدمت شما عارضم که در مورخ ۲۵/۱۲/۸۶ جناب آقای عباسی به مسجد جامعه دلیجان تشریف فرما شدند تا ازمردم تشکر کنند و افرادی را به خاطر تقلب و یا هر بهانه دیگری زیر سئوال ببرند آنقدر فضای روحانی ایجاد شده بود که تعدادی بغضشان ترکید و های های گریه کردند. عباسی هم....
ظاهرا خیلی دلشان برای کارکردن برای مردم میتپد که با رای نیاوردن دیگر مجالی برای خدمت ندارند !!! بله همین طور هم هست!!! چرا که دیگر مجالی برای خدمت کردن به اطرافیان از دستش گرفته شده . دیگر حضورش ُ امضایش و مقامش کار ساز نیست باید بگرید. انسان برای رهایی از هواهای نفسانی خود در خانه خدا گریه و زاری میکند ولی این بار در خانه خدا برای امیال نفسانی ُنه نتها خود گریه کرد بلکه از مردم نیز به همین منظور اشکها گرفت.
چه چیزهای خوبی آن نفر (رجا)در شعرش از زبان آقای عباسی گفته و چه خوب میشد که آقای عباسی نیز به مضمون شعرها توجه مینمود و میدید که واقعا مصداق کامل شعر است. انشاءالله همه ما از سرنوشت جناب عباسی درس بگیریم

سعید یکشنبه 26 اسفند 1386 ساعت 02:01 ب.ظ

حاجی با شگرد وبلاگ نویسی کمر عباسی را شکستی این را خودت می دونی ؟
تا این باشه دیگه نره بگه من دور نراق و نراقیهارا خط قرمز کشیدم .
چهار سال پیش با رای نراقیها به مجلس رفت و الان هم با سیاست نراقیها و البته کمک خدا از این مرکب پیاده شد .
من جای عباسی بودم از این به بعد در سوگ مجلس مرثیه سرای می کردم .
حالا بره جلوی حداد عادل بگه ما در شهرمان علامه سید عبد الهادی دلیجانی داریم و .....
حاجی این عکس را از کجا انداختی ؟
جد سادات ترجیح دادند که این طفلشون فعلا این دوره بیخیال مجلس بشه به نظر شما اشکالی داره ؟‌

سعید جان سلام
قبول دارم که در ناکامی عباسی سهمی دارم اما نه به اندازه ایی که شما اشاره فرمودید . عوامل زیادی در شکست ایشان دخیل بودند که یکی از آنها همین رسانه اینترنت بود . ایشان قبل از اینکه در فضای واقعی جامعه بازنده باشد این بازی را در عرصه مجازی باخت و همین باعث شد که به قول خودمان دچار اخلال در روحیه گردد . حتما شنیدی قدیمی ها میگن ترس برادر مرگ است .
سعی خواهم کرد در نوشته های آتی خود عوامل شکست عباسی را تبیین نمایم . فکر می کنم برای خوانندگان و حتی خود ایشان آموزنده باشد .
عکس هم واقعی است و نوعی تبلیغات . جامعه ما هم که قربونش برم تا یکی شال سبز به کمرش می بنده....... ......!!!
خدا پدر جد سادات را بیامرزه ، نور به قبرشون بباره که می باره . ما راضی هستیم به رضای خدا و سادات نه چی اشکالی داره به قول شما این طفلشون این دوره مجلس تشریف نبرند . خیلی هم سنگین تر است . گذشت اون دوران که شعرا گرسنگی می خوردن الان به برکت نظام و اعتبارات ارشاد اسلامی شعرا خیلی هم وضعشون بهتر از نمایندگان مجلس است !!!

[ بدون نام ] شنبه 25 اسفند 1386 ساعت 02:44 ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
من از عواطف ملت شریف شهرستانهای دلیجان و محلات که دیروز در پای صندوقهای رای حاضر شدند تشکر می کنم .
من بعنوان یک نراقی بر خود واجب می دانم به دو نفر تسلیت عرض کنم :
۱- بوش پسر که با اعمال فشار بر شورای امنیت موجب صدور قطعنامه پوشالی بر ضد ایران شد تا به خیال خود مردم در انتخابات شرکت نکنند . بیلاخ
۲- سید .... که تنش به صندلی مجلس چسبیده بود و عادت کرده بود . حالا چطوری از این صندلی و رانتهای مربوطه دل بکند خدا می داند .

و اما باید به دو نفر هم تبریک بگویم :
۱- مردم شریف شهرستانهای محلات و دلیجان به خاطر حضور در انتخابات و رای قاطعشان
۲- آقای سلیمی که انشاءالله مبارکشان باشد

دو توصیه به آقای سلیمی دارم :
۱- در دوره قبلی مجلس نام شما از صندوقهای نراق بیرون آمد ولی در این دوره به زعم وجود آقای فروغی رای شما شکسته شد و اگر ایشان نبودند باز هم شما انتخاب می شدید .
۲- شما مثل عباسی نکنید که گفته من با نراق کاری ندارم .
از این لحظه شما نماینده محلات و دلیجان و تمام شهرها و روستاهای این دو شهرستان هستید . مبادا بین آنها تبعیض قائل شوید یا قومی را بر قومی دیگر ارجح بدانید . همه با هم مساویند .

و خطاب به آقای مرادی :
نگفتم اگر کسی به توصیه شما گوش نکرد نگران نباش او را به حال خود واگذار تا روزگار تربیتش کند ؟
حالا دیدی که عباسی چطور شد ؟

من که فکر نمی کنم دیگه جرآت داشته باشه بیاد نراق .
یا بهتر بگویم دیگه روش نمی شه بیاد نراق .

ببخشید روده درازی کردم .

رجا شنبه 25 اسفند 1386 ساعت 02:38 ب.ظ

شب عید آمد و عیدم عزا شد
چو اسفند آمد و مجلس رها شد
به امیدی که بازم مانده باشم
ولی افسوس، از جمع رانده باشم
به هر کاری که من نی کرده بودم
به تبلیغات خود حی کرده بودم(در تبلیغات استفاده کردم)
به سر فکر فریفتن مینمودم
ولیکن فکر افکاران نبودم
به من گفتند، کارت نا ثواب است
جوابم شد که اشکال گراف است
طرفداران به هر طرفند شاید
بگیرند رای تو از دست باید
به پشت مرکب خود می نگارند
که جدم را همه اصحاب و یارند
به اغیارم بگفتم یک گردیم
عزیز هم ، فدای هم ، بگردیم
به صندوقها بگفتم باز باشید
به آخر شب ،یکی هم ناز باشید(رای آخر وقت)
چو ساعت آمد از 10 روی 11
نشد رای من از 11، 12
همه بر باد رفته آرزویم
به پشتم چوب خورده ،با که گویم
در آخر سوختم آن رشته ها کو
خیال باطلی بود، پشته ها کو
چه خوش گفت شاعر یکی یدانه
نه لپ لپ کار کرد نه دانه دانه

دم بریده شنبه 25 اسفند 1386 ساعت 12:43 ب.ظ

چه حالی میکنم من دیشب تا حالا
خدایا شکر که عباسی دیشب نخوابیده ولی من خوابیدم
خدایا شکر که عباسی امشب نمی خوابه و لی من می خوابم
خدایا شکر که عباسی امسال عید نداره ولی من دارم
خدایا شکر که عباسی دل نداره بره نراق ولی من دارم
خدایا شکر که عباسی دمش گره شده ولی من گردو میشکنم
خدایا شکر که عباسی آبگرمکن از دست داد و من به دست آوردم و امشب باهاش یه حموم توپ میرم .
چه حالی میکنم من دیشب تا حالا
یوهوووووووووووووووووووووووووووووووووو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد